خلوتی پر از برفــــــــ



یاد فریبرز افتادم یه پسر خیلی سالم خیلی خوب فقط بخاطر افکار مادر پدرش زندگیش خراب شد و ازدواجی که میخاست نتونست داشته باشه. اون بچه یکی دوبار تو زندگیش دخترایی رو دید که بهش حس ازدواج دادن. اما پدر مادر مخالفت کردن. اخرش توی 40 سالگی عمه ام یکیو معرفی کرد از روی ناچاری که بچشون پیر شده و بی زن نمونه قبول کردن. یکی نبود بگه شما که میخاستین قبول کنین چرا نزاشتین بچتون عشقشو انتخاب کنه؟ واقعا چرا حق انتخاب رو از ادما میگیرین؟ یعنی شما میفهمین و بچتون
How I survived the massacre I'll never understand I've fought the fight as strong and hard as any other man Yet I returned as hero While they returned as ghosts A heavy burden on the hearts of those they love the most Take me back to the place where I used to be Before I lived a lifetime Show me all of the love that I used to see In the eyes of this lonely lover of mine In the eyes of this lonely lover of mine Now my reward is peace and quiet Of both I'm

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

جوینده فانوس رایانه اس ام اس 93 | پیامک 93 knowlage موزیکترین سایت Spring girl ساخت دستگاه دیپازیتور شکرستان